• وبلاگ : عشق4
  • يادداشت : عشق
  • نظرات : 1 خصوصي ، 26 عمومي
  • پارسي يار : 2 علاقه ، 15 نظر
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    سلام به وبت سزر زدم قشنگ بود ولي ميتونه بهتر هم بشه
    پاسخ

    مرسي گلم
    مرسي که سرزدي مطالب جالبي داشتي
    سعي کن هر2روز حداقل1مطلب جديد بذاري
    پاسخ

    خيلي ممنونم ازاينكه بهم سرزديد
    وب خيلي خوبي داري ..
    نوشته ها عالي و عاشقانه ..
    باز هم بيا ..
    موفق باشي ..
    پاسخ

    مررررررررررررررررررررررررررررسي

    سلام دوستان خوب و صميمي

    حالتون چطوره ؟اميدوارم نماز و

    روزه هايتان مورد قبول حق تعالي

    قرار گرفته باشه راستي اگه حالشو داشته باشين من با يه داستانک بسيار کوچولو

    بروزم در صورت صلاحديد نظر هم يادتون نره

    دمتون گرم

    پاسخ

    خيلي ازتون ممنونم چشب حتما سر ميزنم
    وب زيبايي داري
    موفق باشي
    پاسخ

    ممنون عسل

    سلام

    من شما را چند دقيقه به وبلاگم دعوتت مي کنم

    پاسخ

    چشب
    روي تـو کـس نـديـد و هزارت رقيب هست در غـنـچه‌اي هنوز و صدت عندليب هست
    گـر آمـدم بـه کوي تو چندان غريب نيست چون من در آن ديار هزاران غريب هست
    در عـشـق خـانـقـاه و خـرابـات فـرق نيست هـر جـا کـه هـسـت پرتو روي حبيب هست
    آن جـا کـه کـار صـومـعـه را جلوه مي‌دهند نـاقـوس ديـر راهـب و نـام صـلـيـب هـست
    عـاشـق کـه شد که يار به حالش نظر نکرد اي خواجه درد نيست وگرنه طبيب هست
    فـريـاد حـافـظ ايـن همه آخر به هرزه نيست هم قصه‌اي غريب و حديثي عجيب هست

    مــرحــبــا اي پــيــک مــشــتــاقــان بــده پــيـغـام دوسـت تـــا کـــنـــم جــان از ســر رغــبــت فــداي نــام دوســت
    والـــه و شــيــداســت دايــم هــمــچــو بــلــبــل در قــفــس طــوطــي طــبــعــم ز عــشــق شــکــر و بــادام دوســت
    زلــــف او دام اســـت و خـــالـــش دانـــه آن دام و مـــن بــــر امــــيــــد دانــــه‌اي افــــتــــاده‌ام در دام دوســــت
    ســر ز مــســتــي بــرنــگــيــرد تــا بــه صــبــح روز حــشــر هر که چون من در ازل يک جرعه خورد از جام دوست
    بــس نــگــويــم شــمــه‌اي از شــرح شــوق خــود از آنــک دردســر بــاشــد نــمــودن بــيــش از ايــن ابــرام دوســت
    گــر دهــد دســتــم کــشــم در ديــده هــمــچــون تـوتـيـا خـــاک راهـــي کــان مــشــرف گــردد از اقــدام دوســت
    مـــيـــل مـــن ســـوي وصـــال و قـــصـــد او ســـوي فــراق تـــرک کـــام خـــود گــرفــتــم تــا بــرآيــد کــام دوســت
    حـــافـــظ انـــدر درد او مـــي‌ســـوز و بـــي‌درمــان بــســاز زان کـــــه درمـــــانــــي نــــدارد درد بــــي‌آرام دوســــت


    بـه مـژگـان سـيـه کـردي هـزاران رخـنـه در ديـنم بــيــا کـز چـشـم بـيـمـارت هـزاران درد بـرچـيـنـم
    الــا اي هــمـنـشـيـن دل کـه يـارانـت بـرفـت از يـاد مـرا روزي مـبـاد آن دم کـه بـي يـاد تـو بـنـشـيـنـم
    جـهـان پـيـر اسـت و بي‌بنياد از اين فرهادکش فرياد کـه کـرد افـسـون و نـيرنگش ملول از جان شيرينم
    ز تـاب آتـش دوري شـدم غـرق عـرق چـون گـل بـيـار اي بـاد شـبـگـيـري نـسـيـمي زان عرق چينم
    جــهــان فــانــي و بــاقــي فــداي شــاهــد و ســاقــي کــه سـلـطـانـي عـالـم را طـفـيـل عـشـق مـي‌بـيـنـم
    اگر بر جاي من غيري گزيند دوست حاکم اوست حـرامـم بـاد اگـر من جان به جاي دوست بگزينم
    صــبــاح الــخـيـر زد بـلـبـل کـجـايـي سـاقـيـا بـرخـيـز کـه غـوغـا مـي‌کـنـد در سـر خـيال خواب دوشينم
    شـب رحـلـت هـم از بستر روم در قصر حورالعين اگـر در وقـت جـان دادن تـو بـاشـي شـمـع بـالـيـنم
    حـديـث آرزومـنـدي کـه در ايـن نـامـه ثـبـت افـتاد هــمــانــا بـي‌غـلـط بـاشـد کـه حـافـظ داد تـلـقـيـنـم

    سلام دوست عزيز

    به اين داستان دو گنجشک و

    حضرت سليمان نظر بديد

    ممنون

    پاسخ

    باشه حتما
    چند نوشته اولت رو خوندم زيبا بود , البت تصاويرش يه خورده منکراتي بود براي يک پسر 16 ساله , ولي نتايج يک همچين عکسايي ميشه همون 14 تا پيام خصوصي ولي انصافا" نوشته هات رو دوست دارم , دو تاي اول رو خوندم , موفق باشي بازم ميام
    پاسخ

    خيلي ممنونم كه سر زديد
     <      1   2